سخنی اندرباب علت غیرحاضری ارمغان در فضای مجازی با خوانندگان

میگویند شبنم برای مورچه توفانست ودر این دنیای پرغوغا وشورماشور رنگ وفند و وند برای نشریه های بی پشتوانه و در عین حال پرطمطراقی چون ارمغان حتا دست زدن ظاهرا غیر عمدی یک دست اندرکار دنیای مجازی به سویچ به مفهوم سانسورظریف پشت نخودسیاه روان کردن را به خود میگیرد که تا اریاک به تریاق برسد مارگزیده احساساتی از انگیزه وواکنش در برابر کنش هلاک میگردد. اما به حکم این فرموده سعدی که :
طلبگار باید صبور وحمول
که نشنیده ام کیمیاگر ملول
چه زر ها به خاکی سیه در کند
که باشد که روزی مسی زر کند
هی میدان وطی میدان از تلاش نماندیم وپیدا کردیم که این کوه سانسور را در برابر ارمغان یک کارمند تخیکی بی نام ونشان واحتمالا به استشاره اوشان! گذاشته که با یک کلیک حق به حقدار و ارمغان به خواننده وهمکار رسید
ما که علی العجاله از نعمت تماس با خوانندگان ارمغان چاپی به دلیل فقدان هزینه چاپ محرومیم، ازغیرحاضری چندروزه به دلیل کارشکنی تخنیکی هر چند تقصیر ما نیست اما معذرت میخواهیم.
توجه دوستان را به شکایت نامه روز بسته بودن وبلاک ارمغان جلب مینماییم.

به آنکه صفحه وبلا ک ارمغان ملی را به روی ما بسته
الا دشمنی روشنی گوشدار
حواست بگیر وکمی هوشدار
که قیچی سانسور ناید بکار
طلسمت شکسته کنون روزگار
ترا ارمغان رنج ورسوا کند
به رسواییت شور هرجاکند
اگر زورمندی واگر پهلوان
حقیقت بیاندازدد از عنان
چو با تپ تپی پای قلدر تو هان
ببوسی سر ودست استمگران
اگر فند را زیر پا کرده ای
اگر وند را برده جا کرده ای
بترس از حقیقت که روزت سیاه
کند خاین ودزد را زیر پا
الا دزد دموکراسی بدان
دهان وزبان را نبستن توان
تو قانون را زیر پا کرده ای
وطن را تو یکسر تباه کرده ای
بیافتی زقدرت زچرخ زمان
سیه روی گردی ونا مرد هان
که نامت چو فرعون وقارون برند
ز سیحون تا ملک جیحون برند
بسی حرف بسیار دارم بدان
کنون نیست نامت برایم عیان
ترا شهره شهر ورسواکنم
به عالم چو نامت هویدا کنم
داودسیاووش مدیرمسوول ارمغان ملی
9جوزا 1395

بیان دیدگاه