چرا کسانیکه قیماق همایش های داخلی وبین المللی مولانا را مزه میکنند خموشند؟

نوشته : داودسیاووش
به اینکه مولانا در بلخ متولد گردیده ، مدتی با خانواده اش در وخش اقامت داشته و ازبلخ مهاجر شده ودرنیشاپور شیخ فریدالدین عطار با آن جمله مشهور که (زود باشد که این کودک آتش در خرمن هستی شیفتگان عالم زند) وی را نوازش کرده تا کنون هیچکس تردید ندارد. آن جمله مشهور پاسخ سلطان العلما را در برابر پرسش محافظان دروازه بغداد نیز همه سینه به سینه روایت میکنند که گفت ( ازسوی خدا آمده ایم وبه سوی خدا میرویم) . در این مساله نیز همگان متفق الرای اند که خانواده سلطان العلما ابتدا در لارنده وبعد در قونیه مسکن گزین شده اند.از مهمان نوازی های علاالدین کیقباد ومعین الدین پروانه به این خانواده اشرف نیز به تکرار سخن گفته شده. این را هم اکثر پژوهشگران تایید میکنند که مولانا در جایگاه یک مرشد روحانی تا آن حد مورد احترام سلاطین آسیای صغیر بود که باری درپاسخ به درخواست سلطان عزالدین که از وی خواست برایش پندی دهد گفت: چه پندی دهم ، ترا شبان فرمودند گرگی میکنی. پاسبانت فرموده اند دزدی میکنی. رحمانت سلطان کرد به سخن شیطان کار میکنی که با شنیدن این جمله سلطان به گریه افتاد. این را نیز پژوهشگران به خوبی میدانند که وقتی با حمله بایجو خان مغول سلاطین وزمامداران گریختند مردم به مولانا مراجعه کردند وپس از استخاره از زبان مبارکش شنیدند که:( من این باجو وباتو را نمیدانم نمیدانم) که با این دلداری مردم به خانه وکاشانه شان با خاطر آرام برگشتند.
این را نیز همگان میدانند که بیشترین پژوهش وتحقیق را در آثار وزندگی مولانا پژوهشگران ودانشمندان دیروز وامروز کشور های برادر ایران وترکیه انجام اند که قابل تقدیر وارجگذاری میباشد. فریدون سپهسالار، شمس الدین افلاکی ، اسماعیل انقره ای ،احمدرومی، ، عبدالباقی گولپینارلی، علامه استاد بدیع الزمان فروزانفر، استاد عبدالحسین زرینکوب، جلال الدین همایی،شاه داعی الی الله شیرازی، روغنی قزوینی، استادکریم زمانی، داکتر محمد استعلامی و… کارهای بزرگی در زمینه معرفی مولانا به جهان و تحقیق و پژوهش در زمینه آثارش انجام داده مولانا را در کلیه ابعاد به جهان معرفی کردند. تا اینجا کار هیچ مشکلی وجود ندارد و آفتاب شخصیت مولانا به همه کشورهای برادر ایران ، ترکیه و سایر جهان ارتباط دارد. چون هرکجا دل میتپد ماوای اوست و هر کجا عشقست آنجا جای اوست. مولانا از این بعد همچون آفتاب به همه بشریت ارتباط دارد. در تجلیل از روز جهانی مولانا در هوتل انترکانتیننتال کابل یکی از دانشمندان تاجکستان گفت: مولانا از وخش است. دانشمند ترکی که در کنار نگارنده نشسته بود از من پرسیدکه : دانشمند تاجک چی میگوید؟ من برایش گفتم: آفتاب از کدام قاره زمین است؟ در جواب گفت: آفتاب به همه جهان ارتباط دارد. و من در پاسخ به او گفتم : مولانا نیز همچون آفتاب به دل هر کس که چنگ زد از اوست، اما اینکه در کجا متولد گردیده به همگان معلوم است.
از نظر تاثیر گذاری، شخصیت ها در ابعاد علمی، ادبی، اجتماعی،سیاسی ، فرهنگی، فلسفی به چند کته گوری تقسیم میشوند:
1 – شخصیت های محلی که به طوایف ،قبایل و گروه های محلی ارتباط دارند و در آن ساحه اثر گذار بوده اند.
2 – شخصیت های ملی که در محدوده جغرافیای یک کشور مطرح میباشند.
3- شخصیت های جهانی که به همه بشریت ارتباط دارند.
مولانا از شمار کته گوری شخصیت های جهانی میباشد که به همه بشریت ارتباط دارد و طوریکه خودش میگوید: نه از هندم،نه از چینم،نه از بلغارسغسینم، نه از ملک عراقینم، نه از خاک خراسانم، در آسیای صغیر و غرب بنام مولانای رومی شناخته میشودو در افغانستان و ایران بنام مولانای بلخی مشهور است .
اخیرا گزارشاتی در رسانه ها انتشار یافته که گویا دولت های ایران و ترکیه با حاشیه راندن افغانستان خواسته اند مولانا را در سازمان یونیسکو ثبت کنند. اینجا چند سوال از سازمان یونیسکو و دولت های ایران و ترکیه پرسیده میشود:
اینکه دولت افغانستان به دلیل تعصب زبانی یا عدم آگاهی و یا پریشانی و نابه سامانی کشور نمی تواند و یا نمی خواهد شخصیت جهانیی چون مولانا را که مسقطه الراسش بلخ میباشد از خود دانسته در برابر این فراموشکاری شما واکنش نشان دهد یک موضوع داخلی افغانستان است و به حقیقت بلخی بودن مولانا هیچ ارتباط ندارد. شما به کدام حق دراین ارجگذاری نام افغانستان را شامل نمی سازید. حکومت ها می آیند و می روند ولی شخصیت هایی که ملت به آن افتخار میکند، چون مولانا جاودانیست ،شما به کدام حق از قریه که مولانا در آن متولد گردیده چشم پوشی میکنید و مولانا را بی وطن معرفی میکنید. آیا در این مورد (باحفظ احترام به تما م کارهای بزرگی که در رابطه به مولانا انجام داده اید) اصطلاح دایه مهربان تر از مادر برای تان اطلاق نمی شود؟ اینکه ما هنوز در وطن مولانا نمیتوانیم به زبان مولانا گپ بزنیم و اصطلاحات دانشگاه، دانشکده،دادگاه و دادستانی را به کار ببریم و حتا فیلسوف نماهایی پیدا میشوند که مدعی اند زبان فارسی از دری جداست ، یک مشکل کاملا داخلی افغانستان است که با مبارزه مدنی حل خواهد شد. آیا به فراموشی سپردن نام افغانستان به دلیل آنکه در افغانستان اجازه نمی دهند در زادگاه مولانا به زبانش حرف زده شودبه نظر شما منطقی است؟ شما ها به یاد داشته باشید که هیچ تعصب و کور اندیشی نمی تواند کتاب های سعدی و حافظ را از روستا ها و قرا و قصبات افغانستان و مثنوی معنوی را از شبه قاره هند و اروپا و امریکاو آسیای میانه و افریقا وایران وترکیه منع کند.همانطوریکه با تمام تعصب کسی نمیتواند مهد آفرینش شاهنامه فردوسی را در دربار غزنه نادیده بگیرد .همانطور هیچکس نمیتواند مولانای بلخی را که نامش چون کوه پایدار و چون چرخ در زیر طارم سپهر افغانستان برقرار است از وطنش به هیچ عنوان جدا سازد. شما دوستان ایرانی و ترکی لطفا به روحانیت بزرگانی چون اسماعیل انقروی، شمس الدین افلاکی،فریدون سپهسالار،علامه استاد بدیع الزمان فروزانفر ، استاد عبدالحسین زرینکوب، استاد جلال الدین همایی، استاد پرویز عباسی داکانی، استاد عبدالباقی گولیپینارلی و… مراجعه کنید و یکبار از آن بزرگان بپرسید که اگر با تیغ تعصب کسی بخواهد روح مولانا را از اخلاف اش در بلخ باستان جدا سازد به شما چه خواهند گفت؟
ما در این زمینه با شما کاملا موافقیم که به عنوان اخلاف بازی گوش مولانا در کشور خود برای آن بزرگمرد درمقایسه با شما هیچ نکرده ایم و در این هم با شما کاملا موافقیم که در همایش های بین المللی از افغانستان کسانی معرفی میشوند و داد سخن میدهند و اندرباب مولانا سخن میگویند که حاصل تراوش همه پژوهش های شان از سال تولد و وفات و چند بیت مشهور مولانا تجاوز نمی کند. ولی از شما به عنوان دوستان این گله را داریم که با آنهمه افتخاراتی که در عرصه پژوهش پیرامون آثار مولانا دارید چگونه با سرزمینش اینگونه بی مهری میکنید. ما به شما احترام میگذاریم که بر فراز مرقد مولانا گنبد خضرا بر افراشته اید و سالانه صدها و هزاران جلد کتاب و رساله و مقاله در ابعاد چاپی و دنیای مجازی منتشر میکنید . اما با احترام به همه کارهای بزرگتان یک سوال میپرسم: آیا کشوری با هر گونه تحقیق پیرامون ادیسون میتواند سرزمین آن را انکار کند؟ آن را از خود بداند؟ شما باید بدانید که بر خلاف یک گروه اقلیت متعصب، بهترین علاقه مدان مولانا در زبان پشتو شخصیت های چون : صالح محمد کندهاری وجود دارند که به اقتفای مثنوی معنوی مولانا ( دا د نله حکایت دی ) را به زبان پشتو سروده و لطیف عباسی پس از مقابله با صد نسخه مثنوی معنوی را به قلم نوشته و لطایف اللغات را ضمیمه آن کرده است.
سوالی که بیشتر متوجه یونسکو میباشد اینست که : اگر قرار باشد به اساس پژوهش و تحقیق ،مولانا به کشوری بخشیده شود لطفا یکبار ببینید که در دوره های اورنگزیب، شاه جهان و اکبر بیشترین کار در زمینه مثنوی معنوی در هند صورت گرفته و حتا دیوان حافظ قبل از آنکه در ایران به چاپ برسد در هندچاپ شده است.
برادران ایرانی و ترکی بیایید به حرف مشهور مردم ما( بین آب خط نکشید) مولانا نه با آن تعصبی که مطرح میشود از شماست و نه با این بیکارگی و تنبلیی که ما به فرزند بودن آن دلخوش میکنیم از ماست. محمد خوارزم شاه پدر مولانا را از بلخ به تحریک زکریای رازی تبعید نمود. در ایران امروزی فقط شیخ فرید الدین عطار به او خوش آمدید گفت و در قونیه فریاد کشید که : آه و دردم را ندارم محرمی.
بنابر آن مولانا آنست که از همه ما آزرده است با این تفاوت که از کسانیکه زیاد میدانند بیشتردر تقلب آزرده میشود.
ما چنین فکر میکنیم که :
از بلخ به روم آمد نه رومی و نه بلخی
و به جواب آنانیکه میگویند از کجاست میگوییم:
گفتم ز کجایی تو تسخر زد و گفتا من
یک نیمه ز ترکستان یک نیمه زفرغانه

بیان دیدگاه