صفتی که امروز همه مدعی آنند اما کمتر کس متصف آن/
مکتب عیاری همانند مکتب فتوّت یا جوانمردی ریشه در آیینهای پهلوانی دارد.[۲] مرجع اصلی در همه آیینهای پهلوانی قهرمانان اساطیری اند که همواره در قالب داستانها و افسانهها اصول خود را سینه به سینه رواج میدادهاند.
آئین عیاری و جوانمردی شامل داشتن این صفات است :
- مرّوت،
- ایثار،
- فداکاری،
- یاری مظلومان و بی پناهان،
- شفقت به خلق،
- وفای به عهد و
- بالاخره خودشکنی بود
تمامی این خصوصیّات بعدها در تصوّف به صورت صفات ممتاز انسان کامل درآمد. جوانمردان علاوه بر صفات انسانی که داشتند مقیّد به انجام آدابی بودند که معرّف جوانمردی بود. پس از اسلام که جوانمردان دین اسلام را پذیرفتند به تدریج اساس مذهب تصوّف بر پایه اسلام و فتوّت استوار شد و آداب جوانمردی در رسوم خانقاهی میان صوفیان متداول و مرسوم گردید.[۳]
آنچه در فرهنگها دربارهٔ واژه عیار نوشته شدهاست، حاکی از آن است که این واژه در برگیرنده مفهوم چالاکی و شجاعت و جوانمردی است. ملک الشعرای بهار اعتقاد داشتهاست که لفظ عیار همان «اییار» فارسی و «ادییار» پهلوی است. برخی نیز واژه عیار را مترادف دزد و طرار و شبرو دانستهاند، اگر چه این نامها عمدتاً از سوی مخالفان آنان به آنها داده شدهاست.
از منابع بسیار مهمی که دربارهٔ عیاران آگاهیهایی در اختیار ما میگذارد، «قابوسنامه امیر عنصرالمعالی و سمک عیار فرامرز بن خداداد بن عبدالله الکاتب الارجانی میباشد.
چنانکه در آن کتابها و برخی کتب دیگر میخوانیم، عیاران به سختی به اصول خود که اصول جوانمردان بود پایبند بودند و هر کس آن اصول را زیر پا میگذاشت کیفر میدید. اصل و ریشه جوانمردی از دیدگاه عیاران سه چیز بود:
- هر چه گویی بکنی
- خلاف راستی نگویی
- شکیب را کار بندی.
اصول عملی که در طول زندگی خود به کار میگرفتند، عبارت بود از :
- رازداری،
- راستگویی،
- یاریِ درماندگان،
- عفت،
- فداکاری،
- استغنا و بینیازی،
- دوستِ دوست بودن
- دشمنِ دشمن بودن،
- بیباکی و دلیری،
- دعوی نکردن،
- بازجست نکردن از کار کسان،
- پیمانداری،
- سوگند نشکستن،
- غمازی نکردن،
- گشادهدستی.
روزگار صفاریان یعقوب لیث صفاری که خود قبل رسیدن به حکومت عیار بود، درخشش فعالیت عیاران بودهاست.
نجم دایه در مرصاد العباد، عیاری را یکی از مراحل سیر و سلوک شمردهاست و حافظ و مولانا و عطار خصایل عیاران را ستودهاند.
آنگونه که الهامه مفتاح مؤلف کتاب «جغرافیایی تاریخی بلخ و جیحون و مضافات بلخ» نوشته است، بنای هشت ضلعی و قدیمی برج عیاران در یک و نیم کیلو متری جنوب غربی مرکز بلخ واقع است. بنا بر روایات مستند به نتایج حفاریهای باستان شناسان فرانسوی که بر روی دیوارهای شهر بلخ و برج عیاران انجام داده اند، قدمت تاریخی این برج به اوایل دوره کوشانیان، یعنی به قرن اول میلادی میرسد. همچنان برج عیاران بلخ در زمان اقتدار سردار های عیاران خراسان بزرگ « عیار = جوانان شجاع و دلیری از طبقه عوام با آداب و رسوم اجتماعی خاص» ، چون یعقوب لیث صفار مؤسس سلسله صفاریان بمرکزیت ولایت نیمروز و ابو مسلم خراسانی رهبر « نهضت سیاه جامعه گان» نیز کاربرد نظامی داشته است. علاوه ازین یکی از باستان شناسان روس بنام « ویچلوف» که در سال (۱۹۲۲ م ) ازشهر بلخ دیدن نموده و در کتابش بارتباط، برج عیاران بلخ چنین نوشته است: « برج عیاران بنایی است هشت ضلعی که قطر میدان فوقانی آن (۱۶) آرشین «واحد اندازه گیری در روسیه معادل ۷۱ سانتیمتر» میباشد و میدان فوقانی برج را پنجره و دیواری احاطه کرده است. در داخل برج هشت ضلعی، دیوار هشت ضلعی دیگری بنا گردیده، که هشت راه دارد و قسمت مرکزی برج را سقفی گنبد مانند حکاکی شده پوشانیده است. این برج بمقصد دیده بانی و خبر دهی ساخته شده است. چنانچه از داخل آن میتوان تمام شهر بلخ را مشاهده نمود.»، همچنان لازم بتذکر است، برج عیاران بلخ که در طی جنگهای داخلی آسیب دیده بود، درین اواخیر مجدداً ترمیم و باز سازی گردیده است.
(برگرفته از انترنت)