باز هفده ی ماه! بازشنبه سیاه! باز ساعت 7:35 بامداد آن فاجعه جانکاه شهادت اسطوره ژورنالیزم افغانستان یما سیاووش شهید

حتا اگر سنگ هم  میبود،این تکراراندر تکرار نیش زدن مکررآن گژدم  تصاویرترومایی لحظه انفجارو شهادت یماسیاووش شهید که از یازده ماه به اینسو هر دقیقه ،هر ساعت ،هر روز ،هر هفته وهر ماه بر مغزش نیش میزد ذوبش میکرد. اما دریغا که درغمنامه دفتر غمناک حیات  بعضاً جان انسان از سنگ هم سخت تر و مقاومت آن بیشتر است.

درامواج منبعث از پاکی خون ، و در هیبت روحانی ناشی از شهادت محزون یما سیاووش شهید ، خدا رازی را نهفته بود که در استرس ناشی ازآن پس از پنهان کاری جی پی اس موتر و کامره های بانک،  رجاله  بانک احمدی و دلقک حامی آن غنی در ارگ  به حدی بی مورال و پریشان و دستپاچه وحیران شدند که در کمتر ازیک سالی که هنوزخون آن شهید گلگون قبا نخشکیده ،با ابتلا به شکننده ترین نوع جنون یعنی جنون ناقص  تخت وبخت وتاج وتخت را رها نموده وحشتزده و وارخطا با چند کاسه لیس ، چلوس و پلوس و پیزار بردار و چکچکی از وجدان منها،  طوری با پای لوچ و دوان دوان از کشور فرارنمودند که افسانه مدفوعات وسرگین اسهالات شان درزیر بال طیاره میدان هوایی ترمز و افتضاح سرقت (  169)میلیون دالر اکنون تیتر درشت طنزی سر خط اخبارشبکه های اجتماعی ورسانه های معتبر جهان  شده است . حقا که یکی از مظاهر عالی  تجلی شرماندن خدا را در همینجا به مثابه اظهرمن الشمس میتوان دید که:  تعُزمن تشا وتُزل من تشا.

اگر از یک سو با انفجار 17 عقرب 1399 فاجعه تراژیک خموشی شمع زندگی یما سیاووش شهید به مثابه ژونالیست آتشین زبان  اوراق تاریخ ژورنالیزم انتقادی افغانستان را رنگین کرد ، از طرف دگر این فاجعه المناک تا آنجا که به بیداری شعور مدنی مردم افغانستان ارتباط میگیرد، به موازات بیداری بدون خواب ملیت ها افق دید و شم و شعور مدنی و قدرت ملاحظه و تمیز و تشخیص شناخت دوست و دشمن را با آژیر بر افراشتن درفش عدالت خواهی مدنی در پیدا نمودن قاتل، عامل قتل و حامی عامل قتل یما بالا برده  به مردم فهماند که: تواضع های دشمن مکر صیادی میباشد و وصیت آن شهید گلگون قبا را ازمزارش به گوش همگان رساند که:

گور خونین شهیدم به تو آواز دهم

خون پاک من مظلوم فراموش مکن

من به امید شمایان بگذشتم از جان

دعوی عدل و قضایم ره فراموش مکن

و به این اساس در این یازدهمین ماه روز شهادت آن فرزانه فرهنگی خطاط، رسام ، شاعر ، نویسنده و ژورنالیست ، یک نگاه به پسمنظر این فاجعه نشان میدهد که:

 در این مدت موءذن تأریخ و منادی احقاق حقوق حقه حق العبدی یما سیاوش شهید ، یک لحظه از ندا و صدا و اعتراض و نعره و واویلا و آه و ناله و فغان باز نمانده حتا در اوج قدرت آن دلقک فراری و دایره خبیثه آن الیگارشی قدرت و ثروت مافیایی از زیر دیوار ارگ فریاد کشید که :

غنی و احمدی بنابر کتمان هویت قاتل در کامره ها و جی پی اس موتر بانک به موجب  معقوله حقوقی( کتمان جرم کار مجرم است) قاتلند! که این صدا را حتا در آن سوی دیوار های ارگ دلقکان فرعون منش شنیده لرزیدند وترسیدند.

از سوگند به خون در تشییع جنازه یما سیاووش شهید،

 تا نوشتن شکایتنامه و تعین ضرب الاجل به حکومت،

 و تا واویلا و فریاد به دروازه یوناما در کابل،

 و تا نوشتن استغاثه به شورای امنیت سازمان ملل،

و تا سپردن شکایتنامه به دادگاه بین المللی هاگ ،

 در طی این ماه ها یک لحظه ،یک دم و حتا یک نفس دست حق العبد از گریبان قاتل ، عامل قتل و حامی عامل قتل یما سیاووش شهید در خواب وبیداری رها نبوده، از دار دنیا تا روز جزا و پرسان الهی این دست به گریبانش خواهد بود و با این حال یکبار دیگر به یما سیاووش شهید در شنبه سیاه یازدهمین ماه پس از شهادتش تجدید پیمان می نمایم که :

دست از طلب ندارم تا قاتلت شناسم

و

تا آنکه قاتلت نکشم پای محکمه

باور مکن که دست ز دامن بدارمش 

بیایید بقیه شرح این هجران واین سوز جگر واین درد بی درمان مستمر شهادت یما جان سیاووش را در یازدهمین ماه روز شهادت آن مظلوم راه آزادی بیان  با هم بخوانیم:

به نام خدایی که جان آفرید

یما را بسی خوش بیان آفرید

بنام خدایی که حقا یما

سخندان و آتش زبان آفرید

به نام خدایی که عز شهید

بدادش مقامش عیان آفرید

بنام خدایی که تیر زوال

بینداخت دولت ،سنان آفرید

بنام خدایی که قاتل ورا

فراری بی عز و شأن آفرید

بنام خدایی که قاتل زترس

فراری و ترسان چنان آفرید

بنام خدایی که از ترس قتل

گریزنده دیو و ددان آفرید

بنام خدایی که از اشک و آه

 خدنگان و گرز و کمان آفرید

بنام خدایی که دستی تهی

اجابت شده در شبان آفرید

بنام خدایی که خون یما

به دامان قاتل عیان آفرید

بنام خدایی که قتل یما

زوال بهرفرعونیان آفرید

ببخشای یارب یما جان ما

شنو یا خدا آه و گریان  ما

بکش عامل و قاتلان یما

به دار عدالت به میز قضا

نجوای شب سحر نا دیده سحر ناپذیر شانزده بر هفده ماه میزان سال یکهزار و چهار صد خورشیدی

داود سیاووش

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s