
داود سیاووش/
ای که بشکستی قلم های یما/
خون کردی ریختی خونش چرا؟/
تو نهان کردی به ما آن کامره ها/
بانک را بستی( در) و دروازه ها/
راز(جی پی اس) نگفتی بهر کس/
کامره های بانک گم کردی چرا؟/
عامل قتل یما آن اجمل است/
اشرفی غنی ورا حامی چرا؟/
من بخواهم قاتل فرزند خود/
چهره اش بنما به ما از کامره ها/
زار مینالم به پای میز عدل
چون ندارم غیر قانون متکا
تو زقانون میگریزی اجملا
داده (هارورد) از برای تو پناه
حامی ات اشرف به قصر پرشکوه
در امارات کرده دربار و کیا
من بسوی میز قانون میروم
با گریبان دریده دادخواه
باند آدمکش الیگارشی خون
می کشم در محکمه تا هر کجا
یا خدا خون یما جان را بپرس
زاشرف و اجمل که استم دادخواه
پولدار و بانکدار، مستکبراند
با شناختی پنج قاره هر کجا
من ندارم غیر آن ذات خدا
هیچکس در هیچ جا پشت و پناه
یا خداوندا بکش در محکمه
(قاتل) و(حامی) و (عامل) دهِ جزا