
در شرایطی که سیاست را در به کار برد وزمزمه شعار گونه چند اصطلاح سلمبه و قلمبه و چند واژه پر طمطراق بوق وصندوق خلاصه نموده، قطار موتر های اسکورت و داشتن حشم و خدم وحاجب و دربان و کاسه لیس و چکچکی و پیزار بردار معیار و محک سیاستمدار بودن و سیاست نمایی در افغانستان میباشد. در کامنت های شبکه های اجتماعی با طنز و کنایه وجهه هنری مردی را که در برابریک قدرت بزرگ به تنهایی و با قبول خطر مرگ ایستاده طوری عده یی به تمسخر میگیرند که گویا ایستادن یک کمیدین در خط دفاع از میهن شگفت انگیز باشد . از زاویه بالا بردن سطح آگاهی از هنر کمیدی وانکشاف فضای احترام به هنر و شخصیت های هنری توجه دوستان را به این مقاله جلب مینمایم تا فهمیده شود که یک هنرمند در فضای هنرش نیز ابهت و صلابت یک شهنشاه استیژ تیاتر را داردکه بلند ترین صدا های انتقاد را بر علیه فرعونان بلند مینماید:
مختصری از تاریخچه کمدی
کمدی از نظر تاریخی دومین شکل اصلی نمایش پس ار تراژدی است . آشکاری و سادگی لحن و پایان خوش در کمدی ، آن را از شکل تراژدی مجزا می کند . کمدی به جای مضمونهای حماسی و آرمانی، با زندگی و واقعیت ها سر و کار دارد . امروز اصطلاح کمدی گسترش یافته و شامل همه ی نمایش هایی می شود که با شیوه ای ساده و با پایانی خوش نوشته می شوند .
اصطلاح کمدی ، از اصطلاح کمدیای یونانی ( Komodia ) سرچشمه می گیرد . کمدیای یونانی شکل دگرگون یافته ی کوموس (Komos ) است . کوموس نام مراسم جشنی بود که از سرچشمه ی کمدی حکایت می کند .
کمدی به ظاهر در مراسم کهن دیونیزوسی (Dionysian ) و جشنهای همراه با آواز و عیش ونوش، رشد کرد . در طی این مراسم و تشریفات مذهبی ، بازیگران مانند ساتیرها ، یعنی موجودات خیالی نیمه انسان و نیمه بز ، جامه می پوشیدند و صورتک می زدند و با فالوس های چرمین عظیم رژه میرفتند . آنان با شوخی های فی البداهه و لطیفه ، تماشاگران را دست می انداختند . سر انجام شاعران نیز برای این بذله گویی ها شعرهای فالیک سرودند . ارسطو ، کمدی آتن را برآمده از همین روند میداند که برای نخستبن بار ، در سده ی پنجم پیش از میلاد و به عنوان بخشی از جشنواره ی دیونیزوسیای شهر ، به اجرا درآمد .
نخستین کمدی های یونانی، دنباله ی پر سرو صدا و برانگیزنده ی بازیگران کمدی،در جشنواره های دیونیزوسی بود . در این کمدی های آغازین ، بازیگران به تمسخر و ریشخند بزرگان و مردمان برجسته و رویدادهای روز می پرداختند . کمدی عنصرهایی مانند گروه همسرایان ، تقلید ، و حتی فالوس های چرمین بازیگران جشنواره ها را نگاه داشته بود . شناخته شده ترین نویسنده ی کمدی کهن و تنها کمدی نویسی که برخی ازآثارش باقیمانده، آریستوفان (Aristophanes ) است. او در آثارش با نسبت دادن زشت ترین و زننده ترین اعمال ، به آتنی های سرشناسی مانند سقراط می تاخت. به این دوره از کمدی که تا شکست آتنی ها از اسپارتیان در جنگ پلوپونزی به طول انجامید، کمدی کهن می گویند .
در فاصله ی سالهای ۴٠٠ تا ۳۴٠ پیش از میلاد ، با پیروزی مقدونیه و زوال امپراطوری یونانی ، دگرگونی های شدیدی در شرایط اجتماعی پایتخت به وجود آمد که بازتاب آن را می توان در انتقال کمدی کهن به کمدی میانه یافت . تفاوت های عمده ی این دوره عبارت بودند از : تغییر زشتی و بی پردگی بیان به شوخی و طنزی روزمره و غیر جنجالی ، عمومی و محافظه کارانه شدن مضامین ، و اجراهایی که با اعمالی عجیب و بدون شباهت به یک کمدی طرح و شخصیت شکل می گرفتند . در این نوع از کمدی از پاراباسیس ( Parabasis ) یا سرودی که نمایشنامه نویس طی آن اندیشه های خود را با تماشاگران درمیان گذاشته و آنان را مورد خطاب قرار می داد ؛ کاسته شد .
نمایشنامه های آخر آریستوفان ، نشانه های آغاز دوران کمدی میانه را دارند . در این آثار تاکید و پافشاری بر هجو مضمون های سیاسی ، جای خود را به طرح محافظه کارانه ی مضمون های اجتماعی داده و لحن زشت ، هرزه و تند ، قالبی آرام و حساب شده یافته و از آزادی عمل گروه همسرایان کاسته شده است .
کمدی نو با » مناندر » ( Menander ) نمایان شد . در کمدی نو ، موضوعات دیگری مورد تاکید قرار گرفت . این بار تخیل و حادثه آفرینی در طرح ، جایگزین ریشخند و تمسخر شخصیت های اجتماعی شد و موضوع های خصوصی و خانوادگی ، جای مضمون های عام و همگانی را گرفت .
بنابراین تصویر کردن مضمون های شخصی مورد نظر نویسنده ، و وجود شخصیت های قالبی ، کمدی نو را شکل داد . همین کمدی بود که به وسیله ی کمدی نویسان رومی اقتباس شد و به کار رفت و از این طریق ، رومی ها برخی از کمدی های سرزنده ، باروح ، خشن و ناهنجار کهن را دوباره احیا کردند . برجسته ترین کمدی نویسان رومی عبارت بودند از : پلوتوس ( Titus Maccius Plautus ) و ترنس Publius Terentius) ) . کمدی رومی شامل دو بخش می شد : » کمدی تماشایی » که جایگزین تقلید و لال بازی گردید و » کمدی ادبی » که برای خواندن نوشته می شد و جزئی از کلاس های آموزشی به حساب می آمد .
کمدی در سده ی ششم میلادی به وسیله ی کلیسا مورد فشار قرار گرفت ؛ اما کلیسا خنده و هجو را نمی توانست به طور کامل از میان بردارد . در سده های میانه ، خنیاگران یا نوازندگان دوره گرد ، بندبازان و بازیگران صورتک پوش که لال بازی می کردند ، سنت کمدی را زنده نگه داشتند . به تدریج و بانفوذ مضمون های دنیوی به کلیسا ، کمدی با نمایش های رمز و راز ( Mystery ) سده های میانه ، دوباره احیا شد . در این کمدی چهره ی مردمان مقدس و ریش سفیدان با زندگی فقیرانه ی روستاییان و چوپانان در هم آمیخت . در دوران نوزایی بود که نمایش صحنه ای غیر مذهبی شکل گرفت . در این دوره ، نمایش مردم پسند و نمایش ادبی ، هر دو وجود داشتند . برای مثال در ایتالیا » کمدیا دل آرته » و نمایش های خواندنی » لودویکو آریستو » و » نیکولو ماکیاولی » وجود داشت . با گسترده شدن نوزایی این دوگانگی از میان رفت و کمدی شیوه های گوناگونی گرفت .
در انگلستان تفاوتی که میان تراژدی و کمدی وجود داشت با ترکیبی که » ویلیام شکسپیر » از عنصرهای این دو ساخت از میان رفت . در اسپانیا » لوپه دو وگا » (Lope de vega ) نمایشنامه هایش را در زمینه ی حادثه آفرینی های عشق می نوشت . این نمایشنامه ها اگرچه کاملاً کمدی نبودند ؛ اما عنصرهای کمدی مانند عدم طرح خشونت و پایان های خوش در آنها وجود داشت . در همان زمان » بن جانسن » بازگشتی به محتوای کمدی رومی کرد و حاصل آن نمایشی خوش آیند و خنده آور بود که درواقع اساس آن توجه به نمایش رفتار بود . » کمدی رفتار » با به نمایش گذاشتن بلاهت انسان ، خنده را به ارمغان می آورد .
کمدی رفتار در سده ی هفدهم میلادی بر صحنه ی تماشاخانه های انگلیسی و فرانسوی چیره شد و با کمدی های » پی یر کرنی » ( Pierre Corneille )، مولیر، ویلیام ویچرلی (William Wycherley ) و ویلیام کونگرو (William Congreve ) به بالاترین کیفیت خود رسید .
در سده ی هجدهم بود که » کمدی احساساتی » یا » کمدی گریه آور » پدیدار شد . در این نوع کمدی، پرهیزگاری و احساس با ظاهربینی دست به گریبانند . در انگلستان کمدی احساساتی بهترین نمود خود را نه در صحنه بلکه در داستان های کوتاه » فیلدینگ » (Fielding ) و » اسمولت » ( Smollett) یافت .
در سده ی نوزدهم مکتب برابری انسان و گرایش به طبیعت گرایی در هنر ؛ کمدی اجتماعی » الکساندر دومای پسر » ، کمدی اندیشه ی » جرج برنارد شاو » و کمدی کنایی و نیمه تراژدی » آنتوان چخوف » را به ارمغان آورد . در همین زمان یک کمدی سبک و بی ظرافت همراه با رقص و آواز که کمتر به شخصیت و گفتگو ، و بیشتر به ناسازگاری موقعیت ها و زیاده روی در مسخرگی می پرداخت ، رو به گسترش نهاد . این کمدی مانند همان کمدی هایی بود که تماشاگران کمدی های آریستو فان و پلوتوس می پسندیدند . ابن کمدی بسان شورشی بود که در برابر لحن جدی کمدی های پیش از خود شکل گرفته بود .
در سال های پیش از آغاز سده ی بیستم ، این شورش در کمدی ادبی هم رخ داد . این کار به وسیله ی » جان میلینگتن سینج » (John Millington Synge ) و » شون اکیسی » (Sean O’Casey ) و دیگرانی شکل گرفت که می کوشیدند شعر و تخیل را جایگزین کمدی کسل کننده ی آن زمان کنند . بعدها نوع تازه ای از کمدی در کارهای » ساموئل بکت » ، » لوئیجی پیراندللو » (Luigi Pirandello ) و «اوژن یونسکو » پدید آمد . این کمدی تازه ، پوچی زندگی اجتماعی معاصرش را با طنزی تلخ و غم انگیز تصویرمی کرد . در حدود میانه ی سده ی بیستم ، چشم انداز انسانِ جهان صنعتی ، چنان دگرگون شده است که حماسه ، کمدی ؛ و کمدی ، حماسه به نظر می رسد . چنانکه گویی کمدی ناب و تراژدی ناب امکان وجود ندارد.
برگرفته از وبلاگ یاداشت های مطبوعاتی