به نام خداوند لوح و قلم – عدالت بخواهم قلم در قلم

به نام خداوند لوح و قلم/ عدالت بخواهم قلم در قلم/ از آن ها که کردند یما را شهید/ نهان قاتلش را چو در کامره دید/ برم محکمه اشرف و اجملک/ بنالم ز صالح فلک در فلک/ که دانش بگوید چرا بوده است/ به کامره قاتل کی ها بوده است/ داود سیاووش ادامه خواندن به نام خداوند لوح و قلم – عدالت بخواهم قلم در قلم

یما جان فصل بیداد رفت اینجا – دلم از رفتنت بشکست اینجا

یما جان فصل بیداد رفت اینجا/ یما جان کاخ ظلم بشکست اینجا/ ولی مانند گل ها بر نیایی/ دلم از رفتنت بشکست اینجا/ داودسیاووش ادامه خواندن یما جان فصل بیداد رفت اینجا – دلم از رفتنت بشکست اینجا

یما جانم زمستان رفت امسال – غمت قلب مرا بشکست امسال

یما جانم زمستان رفت امسال/ غمت قلب مرا بشکست امسال/ به صحرا لاله ها روید دوباره/ غمت در سینه ام شد زفت امسال/ داودسیاووش ادامه خواندن یما جانم زمستان رفت امسال – غمت قلب مرا بشکست امسال

به سال نو غنی در محکمه بهِ – دهد اجمل جواب محکمه بهِ

به سال نو غنی در محکمه بهِ/ دهد اجمل جواب محکمه بهِ/ زصالح می بخواهد محکمه هاگ/ که با دانش بیا پاسخ به مه دهِ/ داودسیاووش ادامه خواندن به سال نو غنی در محکمه بهِ – دهد اجمل جواب محکمه بهِ

شود لاله نوروز اندر خروش – ز خون یما جان بخواند سروش

شود لاله نوروز اندر خروش/ ز خون یما جان بخواند سروش/ گریزنده اجمل و دانش ببر/ قضا امرالله و غنی باردوش/ داودسیاووش/ نوروز1402 ادامه خواندن شود لاله نوروز اندر خروش – ز خون یما جان بخواند سروش

ببر دانش و اشرف و امرالله – ز قتل یما اجملک شرمــســار

بگوید به من لاله در نوبهــار/ محاکم ببر قاتلش زینهـــــــار/ ببر دانش و اشرف و امرالله/ ز قتل یما اجملک شرمــســار/ داودسیاووش/ نوروز1402 ادامه خواندن ببر دانش و اشرف و امرالله – ز قتل یما اجملک شرمــســار

به نوروز گوید به ما لالــه ها – که اجمل و دانش غنـی امرالله

به نوروز گوید به ما لالــه ها/ که اجمل و دانش غنـی امرالله/ ببرید در محـــــکمـه میز عدل/ حق العبد یما بخواهید به عدل/ داودسیاووش/ نوروز1402 ادامه خواندن به نوروز گوید به ما لالــه ها – که اجمل و دانش غنـی امرالله

در محکمه میبرم غنی و اجمـــل/با دانش و صالح چو کلام آوردی

ای لالـــه صحرا که پیام آوردی/ از جانب یمــــــا که سلام آوردی/ در محکمه میبرم غنی و اجمـــل/ با دانش و صالح چو کلام آوردی/ داودسیاووش/ نوروز1402 ادامه خواندن در محکمه میبرم غنی و اجمـــل/با دانش و صالح چو کلام آوردی

قانون میپرسد:که ای اشرف غنی تو، و اجمل احمدی تو، به همراه امرالله و دانش ، از اتهام دخیل بودن در ارتکاب جنایت بشری شهادت یماسیاووش در کجا و چرا نهان گشتید؟ و چرا از هاگ پنهان گشتید؟

با غریو رستاخیز رعد و  و درخشش آذرخش فصل برسات و باران سال نوخورشیدی، دوسال و چار ماه از خموشی  یماسیاووش شهید آن بلبل آتشین زبان  آزادی بیان و آن صدای بلند و رسای دفاع  از مستضعفان و آن فریاد اعتراض بر علیه مستکبران و قلدران و زورگویان و فرعونان زمان میگذرد.  پژواک صدای یما سیاووش شهید در این مدت همواره تحت رواق زبرجد و … ادامه خواندن قانون میپرسد:که ای اشرف غنی تو، و اجمل احمدی تو، به همراه امرالله و دانش ، از اتهام دخیل بودن در ارتکاب جنایت بشری شهادت یماسیاووش در کجا و چرا نهان گشتید؟ و چرا از هاگ پنهان گشتید؟

فرار اشرف غنی از سوال خبرنگار تلویزیون آرزو در گردهمایی سمبولیک روزخبرنگار در ارگ به ارتباط قاتل یماسیاووش شهید ، با تهدید خبرنگار به خموشی و حمله گارد غنی به خبرنگار، افتخار به خبرنگار جسورتلویزیون آرزو!

در گردهمایی نمایشی که اشرف غنی به مناسبت روز خبرنگار در ارگ دایر کرده بود وقتی خبرنگار تلویزیون آرزو در باره علت اجازه ندادن رییس بانک به شناسایی قاتل یما سیاووش شهید از طریق بررسی کامره های افغانستان بانک و (جی پی اس) موتر منفجر شده بانک از وی پرسید غنی پس از آنکه خبرنگار را به خموش شدن تهدید کرد با عجله سخنرانی را … ادامه خواندن فرار اشرف غنی از سوال خبرنگار تلویزیون آرزو در گردهمایی سمبولیک روزخبرنگار در ارگ به ارتباط قاتل یماسیاووش شهید ، با تهدید خبرنگار به خموشی و حمله گارد غنی به خبرنگار، افتخار به خبرنگار جسورتلویزیون آرزو!