شماره36 تاریخ 26 سنبله 1387 – 15 سپتامبر 2008
شبنم نوریان
«درصد قابل توجهىاز آدمهاى بسيار تيزهوش، برخلاف آنچه تصور مىشود آدمهاى متفاوتىنيستند. آدم ريزنقشی پشت ميزى مملو از كتابهاى قطور. عينك ته استكانى. نگاهى گيج و مبهوت. رفتار غيرعادى.»
فكر مىكنيد ضريب هوشىتان چقدر است؟ ياد نمرات درسى و مدرسه افتاديد! مىدانيد ضريب هوشى ربط چندانى به نمره امتحان و استعداد در رياضيات ندارد. در بسيارى از جوامع، تيزهوشان نه تنها به جايى نمىرسند، كه حتى گاه از درس و مدرسه هم مىمانند. آغاز هفته جارى، همايشى در شهر كلن آلمان برگزار شد به نام همايش تيزهوشان. ۳۵۰ آدم بسيار با استعداد، از بيست كشور عضو اتحاديه اروپا، در اين همايش شركت كردند. آدمهاى معمولىمثل ما و شما.
اگر بين آدمهاى تيزهوشى كه اينطور تعريفشان مىكنند برویم و بپرسیم: «نخبه بودن يعنى چه»؟ پاسخ آنها چه خواهد بود؟
خانم جوانى مىگويد: «یعنى اينكه آدم كنجكاوه. فورى مطلب رو مىگيره. بعضىوقتها هم تعجب مىكنه كه چرا بقيه اينقدر كند هستند و يك مطلب را بايد چند مرتبه برايشان توضيح داد.»
و مرد تقريبأ ميانسالى كه كمى آنطرفتر ايستاده معتقد است: «خيلى چيز خاصى نيست. چون من خودم اينطور هستم.»
يوليان، پسربچهاىكه دست مادرش را گرفته و تاب مىدهد مىگويد:» خيلى با استعداد يعنى آدم خيلى باهوش… يك كمى باهوش، من هم هستم.»
يوليان هشت ساله هم يكى از اعضاى انجمن تيزهوشان است. اين انجمن آغاز هفته جارى كنگرهاى در شهر كلن برگزار كرد. در اين كنگره ۳۵۰ نفر از بيست كشور اروپايى حضور داشتند. كسانى كه ضريب هوشى بالاتر از حد معمول دارند.
اعضاى شركت كننده در اين سمينار، همگى در تستى به نام تست آى كيو IQ شركت كردهاند. در اين تست ۳۰۰ امتيازى، آدمهايى كه ضريب هوش معمولى دارند، تا حدود صد امتياز كسب مىكنند. از صد وچهل امتياز به بالا، شركت كننده جزو آدمهاى «بسيار باهوش» محسوب مىشود.
مشکل یک تیزهوش در مدرسه
مادر يوليان با اينكه خيلى زود متوجه تیزهوشی پسرش شده است، از مشكلاتش مىگويد:» هنوز دو هفته از شروع مدرسه نگذشته بود كه ديدم كلافه است. حوصله مدرسه رفتن نداشت و مىگفت چرا مدرسه اينقدر خسته كننده است. من كه همه چيز رو بلدم.»
معلم كلاس اول معتقد بود كه يوليان را بايد مرتب كنترل كرد، چون زيادى پرجنب و جوش است. بچه ناآرمى كه با كلاس درس و مدرسه جور درنمىياد. مادر يوليان از مسئولين تربيتى مدرسه مىخواهند كه از پسرش تست هوش گرفته شود.
نتيجه نشان مىدهد كه حق با مادر بچه است. چون كلاس اول براى اين بچه بااستعداد كم است، حوصلهاش سرمىرود و بىقرارى مىكند. مادر يوليان ادامه مىدهد: « از وقتى كه او به جاى كلاس اول به كلاس دوم فرستاده شده، مدرسه را دوست دارد و دست از بىقرارى برداشته است».
شانس کم بچههای تیزهوش
در بسيارى از كشورهاى دنيا، بچههاى باهوش و پرجنب و جوش، شانسى مثل یولیان ندارند. بچههايى كه نه در خانه و نه در مدرسه كسى تشخيص نمىدهد ضريب هوشى بالاتر از حد معمول دارند و بايد با آنها به گونه ديگرى برخورد شود. تعداد زيادى از اين بچهها، نه تنها وارد مدرسه تيزهوشان نمىشوند، كه درس و مدرسه را هم رها مىكنند، چون خلقشان از پشت ميز نشستن سر مىرود.
ميشاييلا، خانم جوانى كه مشاور يكى از شركتهاى تجارى موفق در شهر مونيخ است مىگويد: «من كه تكليف خانه را هيچ وقت انجام نمىدادم! هميشه جایی مىنشستم كه كمتر به چشم مىآمد و كتابم را طورى مىگرفتم كه ديده نشوم. اما تمرينهاى رياضى را به سرعت حل مىكردم».
البته همه آدمهاى باهوش استعداد رياضى ندارند. كريستينه وارليز مدير انجمن تيزهوشان در آلمان معتقد است: «اين بزرگترين پيشداورى است كه گفته مىشود آنهايى كه در رياضى يا فيزيك استعداد دارند یا برنامه نويس كامپيوتر هستند، تيزهوشند. شايد اينطور باشد، اما هر كه در رياضى استعداد نداشته باشد بىاستعداد نيست. اينجاست كه خيلى از خانمها خودشان را دستكم مىگيرند و پيش خودشان فكر مىكنند چون استعداد رياضى ندارند، تيزهوش نيستند. من كه خلاف اين پيش داورى را زياد ديدهام».
عكاس، نقاش، كارمند بانك يا استاد دانشگاه فرقىنمىكند، براى عضويت در انجمن تيزهوشان آلمان، تنها يك قدم بايد برداشت. آن هم شركت در تست هوش است.
شركت كنندگان با كسب حداقل ۱۳۰ امتياز به عضويت انجمن تيزهوشان پذيرفته خواهند شد. كيت خانم بيست و پنج سالهاى كه ساكن شهر هامبورگ است، سال گذشته كاملأ تصادفى در اين تست شركت كرد. او مىگويد: «فكر كردم كه امتحان جالبى است و به تجربه كردنش مىارزد. بعد از امتحان هم حس خوبى داشتم. يك هفته بعد، نامهاى برايم فرستاده شد كه پذيرفتهشدهام. من هم به هر كه مىشناختم زنگ زدم و گفتم كه من تيزهوشم!»
كيت در زمره آدمهاى معاشرتى حساب مىشود كه نه فقط در مدرسه سرحال و بانشاط بوده، بلكه سر كار هم از كارى كه مىكند لذت مىبرد.
چند متر آنطرفتر از كيت، خانم ديگرى ايستاده است. خانمى كه آنطور كه خودش مىگويد از نظر روانشناسى دچار نوعى اختلال شخصيتى است. بيمارى كه از نشانههاى آن خجالتى بودن بيش از حد و گوشه گيرى از جمع است.
اين خانم كه نيكل نام دارد ادامه مىدهد: «در مورد مسائلى مثل موضوغات علمى خيلى خوب مىتوانيم مدت طولانى با هم گفتگو كنيم. اما پاى صحبتروزمره كه که می رسیم، مثل: امروز چه هواى خوبى است و احوال مادربزگت چطور است و چه مىكنى، من نيستم. نمىتوانم ادامه دهم ».
با وجود اين، نيكل هم در اين كنفرانس شركت كرده است. در این جمع، هر كس آنطور كه هست پذيرفته مىشود. دليلى ندارد كسى خود را مجبور كند كه با سايرين هماهنگ باشد.
آنچه براى اين انسانها ساده نيست، اين است كه راه خود را پيدا كنند. اين آدمها آنقدر استعداد و در زمينههاى مختلفى توانايى پيشرفت دارند كه اغلب نمىدانند از كجا بايد شروع كنند.